علم و معنویت

تحقیقات روحی, پاراسایکولوژی, تناسخ, تجربه نزدیک به مرگ و ...

تحقیقات روحی, پاراسایکولوژی, تناسخ, تجربه نزدیک به مرگ و ...

جمع‌آوری و ترجمه‌ی مطالب: احمد بهزادی

تلگرام:

t.me/near_death

۳ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

بررسی صحبت‌های دکتر کیوان یحیی درباره‌ی تجربه‌ی نزدیک به مرگ

اخیرا فایل صوتی‌ای با عنوان «بررسی مسئله‌ی تجربه نزدیک به مرگ از منظر نوروساینس» از دکتر کیوان یحیی (عصب‌شناس) در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. در این مقاله قصد داریم, برخی از صحبت‌های جناب دکتر کیوان یحیی را مورد بررسی قرار دهیم. (فایل صوتی صحبت‌های دکتر یحیی را می‌توانید از «این لینک» در کانال تلگرامی Quaestio گوش بدهید.)

 

این مطلب را می‌توانید با رجوع به ادامه‌ی مطلب یا «این لینک در سایت ویرگول» مطالعه کنید.

در پست قبل, درباره‌ی رویکرد دکتر سام پرنیا در مورد خاطره‌ی تجربه‌ی مرگ (RED) مطالبی را عنوان کردیم. اما به نظرم رسید که طبق برداشت خودم, توضیحاتی را درباره‌ی نکات مبهم احتمالی این رویکرد عنوان کنم:

 

طبق تعریف تیم دکتر پرنیا, تنها تجربه‌هایی که هنگام ایست قلبی/مرگ بالینی رخ داده باشند را می‌توان «خاطره‌ی تجربه‌ی مرگ» دانست. با این حال, همانطور که در پست قبل نوشتم, این به معنای عدم اهمیت یا غیرمعنوی بودن باقی تجربه‌های نزدیک به مرگ نیست. اگرچه می‌توان نسبت به ارتباط این تجربه‌ها با مرگ ابهام داشت, اما بسیاری از این تجربه‌ها کاملا شبیه REDها هستند و برای تجربه‌گران بسیار معنادار و عمیقند. حتی می‌توان عناصر پارانرمال قابل بررسی را در این تجربه‌ها دید, کما اینکه مشاهدات تایید شده‌ی خارج از بدن در حالت‌هایی به غیر از ایست قلبی نیز وجود دارند. حتی فراتر از این, مدیتیشن, سایکلدلیک‌ها یا رویاها هم می‌توانند باعث تجربه‌هایی معنوی و پارانرمال شوند. این مطالب درمورد تجربه‌های منفی نیز می‌تواند صادق باشد.

 

اینکه دکتر پرنیا منشاء تجربه‌های منفی را سوءتفسیر بیماران عنوان می‌کند, به این معنا نیست که تمام تجربه‌های منفی فقط ناشی از این مسئله هستند. طبیعتا ممکن است این نوع تجربه‌ها علل مختلفی داشته باشند, کما اینکه خود دکتر پرنیا نیز در کتاب حذف مرگ به این موضوع اشاره می‌کند و از تاثیر احتمالی داروها, مواد و شرایط مختلف می‌نویسد.(این پست تلگرامی) اما به هرحال, واضح است که تجربه‌های منفی دارای ابهامات بسیار بیشتری نسبت به تجربه‌های نزدیک به مرگ (مثبت) یا خاطرات تجربه‌ی مرگ هستند. محققان توافق دارند که سوالات و ابهامات زیادی پیرامون تجربه‌های آزاردهنده وجود دارد و تا کنون منشاء و تبیین دقیقی برای آنها ارائه نشده است. علاوه بر دکتر پرنیا, محققان برجسته‌ای مانند دکتر کنث رینگ و دکتر پیتر فنویک نیز از دسته‌بندی این تجارب تحت عنوان تجربه‌ی نزدیک به مرگ امتناع کرده‌اند. با این حال, همانطور که گفتیم همه‌ی اینها به معنی بی‌اهمیت بودن یا بی‌معنا بودن این تجارب نیست.

 

اگرچه REDها یا NDEها می‌توانند یکی از شواهد موید حیات پس از مرگ باشند, اما آیا می‌توانند منبع کاملی برای شناخت اتفاقات پس از مرگ هم باشند؟ برای مثال ایست قلبی که می‌توان آن را از نظر پزشکی مرگ دانست, آیا از نظر معنوی هم برابر با مرگ است؟ به عبارت دیگر, آیا کسانی که می‌میرند و از ایست قلبی نجات پیدا نمی‌کنند, تجربه‌ای مشابه با افرادی که احیاء می‌شوند دارند؟ چه بسا وضعیت هوشیاری (روح) در هنگام ایست قلبی, با زمانی که فرد کاملا فوت می‌کند متفاوت باشد. دکتر بروس گریسون در یکی از مقالات خود, این مسئله را به این شکل توضیح می‌دهد:

 

«ممکن است افرادی که از دم مرگ نجات پیدا کرده‌اند (و تجربه‌ی نزدیک به مرگ داشته‌اند) در قیاس با کسانی که نجات پیدا نکرده و می‌میرند, تجربه‌های کاملا متفاوتی داشته باشند... حتی اگر تجربه‌های افرادی که از دم مرگ نجات پیدا کرده‌اند با افرادی که مرده‌اند مشابهت داشته باشد, ممکن است این تجربه‌گران فقط مراحل اولیه و حتی غیرعادی مرگ را تجربه کرده باشند.» (رفرنس)

 

احمد بهزادی

دکتر سام پرنیا بارها انتقاد خود را از اصطلاح «تجربه نزدیک به مرگ» بیان کرده است. یکی از دلائل مهم انتقاد او, وقوع بسیاری از این تجربه‌ها حین «ایست قلبی» است؛ دکتر پرنیا می‌گوید کسانی که دچار ایست قلبی شده‌اند, نزدیک به مرگ نبوده‌اند, بلکه (از نظر پزشکی) دقیقا مرگ را تجربه کرده‌اند. دلیل مهم دیگر او این است که این اصطلاح شامل تجربه‌های بسیار متفاوتی می‌شود که به نظر نمی‌رسد همه‌ی آنها پدیده‌ای یکسان باشند. بسیاری از گزارش‌هایی که با عنوان «تجربه نزدیک به مرگ» می‌شنویم در موقعیت‌هایی رخ داده‌اند که هیچ ارتباط روشنی با مرگ نداشته‌اند یا حتی هیچ خطری تجربه‌گر را تهدید نمی‌کرده است.

بنابراین, دکتر پرنیا در کتاب دوم خود با عنوان «حذف مرگ» اصطلاح «تجربه‌ی مرگ واقعی» را برای تجربه‌های ایست قلبی پیشنهاد می‌دهد که البته به نظر می‌رسید بیشتر به منظور انتقاد از اصطلاح تجربه نزدیک به مرگ باشد. (در سال 2019 نیز اصطلاح «تجربه‌ی مرگ متحول‌کننده» را پیشنهاد داد.)

 

اما نهایتا دکتر سام پرنیا, برای تجربه‌های معنوی‌ای که هنگام ایست قلبی (مرگ بالینی) رخ می‌دهند, اصطلاح «خاطره‌ی تجربه‌ی مرگ» (Recalled Experience of Death) یا به اختصار «آرئی‌دی» (RED) را مطرح کرد و هم اکنون از همین اصطلاح در مقالات و اخبار مربوط به تیم دکتر پرنیا استفاده می‌شود.

 

اصطلاح دقیقی به نظر می‌رسد. از طرفی گویای این مطلب است که این تجربه‌گران (حداقل از نظر پزشکی) مرگ را تجربه کرده‌اند؛ و از طرف دیگر می‌گوید آنچه که تجربه‌گران گزارش می‌دهند چیزی است که به یاد می‌آورند. «خاطرات تجربه‌ی مرگ» (REDs) تجربه‌های متعالی, معنادار, مثبت, آرامش‌بخش و متحول‌کننده‌ای هستند که هنگام ایست قلبی رخ می‌دهند. طبق این رویکرد, اگرچه ممکن است در وضعیت‌هایی به غیر از ایست قلبی, تجربه‌هایی رخ دهند که شباهت‌هایی با «خاطرات تجربه‌ی مرگ» داشته باشند, اما نمی‌توان آنها را آرئی‌دی دانست. (البته به این معنا نیست که این تجارب تجربه‌های معنوی یا مهمی نیستند.) برای مثال, باید توجه داشت که بسیاری از نجات‌یافتگان ایست قلبی, بعد از احیاء تا مدتی بیهوش هستند و ممکن است هنگام بیهوشی دچار تجربه‌هایی شوند که ارتباطی با مرگ ندارند.

 

طبق رویکرد دکتر پرنیا, تجربه‌های منفی و آزاردهنده, ارتباطی به خاطرات تجربه‌ی مرگ ندارند. برای مثال, در ویدئویی که توسط تیم دکتر پرنیا (Parnia Lab) منتشر شده است, مورد خانمی گزارش می‌شود که گمان می‌کند در حال سوختن در آتش بوده است؛ اما معلوم می‌شود وقتی پرستار داروی این بیمار را تزریق کرده, دارو به زیر پوست این بیمار نفوذ کرده و باعث حس سوختن در او شده است. همچنین دکتر پرنیا در مصاحبه‌ای با شبکه‌ی ABC استرالیا راجع به مواردی می‌گوید که شخص گمان می‌کند در جهنم تحت شکنجه‌ی موجودات فرازمینی است, اما در واقع این خاطره محصول سوءبرداشت بیمار از فعالیت‌های کادر بیمارستان در زمانی است که او نیمه‌هشیار بوده است. همینطور خانم دکتر پنی سارتوری در فصل هفتم کتاب خود با عنوان «The Wisdom of Near death Experiences» به فردی اشاره می‌کند که تجربه‌ی آزاردهنده‌ای را برای او تعریف می‌کند و دکتر سارتوری نیز ابتدائا فکر می‌کند این شخص تجربه‌ای جهنمی داشته‌, اما با بررسی بیشتر متوجه می‌شود این فرد اتفاقات رخ‌داده توسط کادرپزشکی را سوءتفسیر کرده‌ است.

 

احمد بهزادی